[.:.8 Sang.:.]
:: Blogger :: Home :: Contact ::


Tuesday, September 18, 2007
امروز خيلي خوبم.البته سرما خوردم كه بازهم البته مهم نيست.دوم اينكه مدت زيادي نيامدم اينجا كه اون هم البته علت داره.اما راستش حال ندارم توضيح بدم چرا.تازه اگر حالش هم بود كسي جز خودم نمي فهمد.بازم تازه خودم هم شك دارم كه چرا.اصلا بهتره بي خيال ماجرا بشيم.
مهم اين است كه اتفاقهاي مهمي افتاد توي اين مدت.

يك: رفتم دماوند
روي خود خود قله.يكهو از توچال پريدم روي دماوند.يعني ميخواستم كه بشه.همين امسال.فكرش رو بكنيد روز 14شهريور .
آن هم دماوند وحشي.براي اونهايي كه اين اسطوره را ميشناسند مي گم.اما بايد ميشد.برام مهم بود.خيلي مهمتر از بردن هندوانه به قله توچال !!!!!!!!!!!
دهانه گوگرد خودش ماجرايي بود .
آفتاب...باد...آسمان نيلي تيره...وگاز گوگرد كه تا عمق وجودت فرو ميرفت.آدمهايي كه در طول مسير به خصوص از تپه گوگردي به بعد دچار حللت بدي شده بودند.ارتفاع زدگي؟ تهوع ؟ مسموميت ؟تهوع ؟يا هر چيز ديگه كه اسمش رو نمي دونم.امابراي رسيدن به خواسته بايد چشم را بست وازكنار همه بندها گذشت وگرنه آنها جلوي رفتن راميگيرند.
تنظيم تنفس مهمترين برنامه صعود بود.هرپا يك نفس.هر پا يك نفس.
دوست خوبم نتونست تاآخرش همراهم باشه.اما من رفتم.آخه به هم قول داده بوديم كه مي رسيم.
وقتي كه رسيدم تنها بودم.......................................................................................

: #

--------------------------------------------------------------


:: Blogger :: Home :: Contact ::
[.:.8 Sang.:.]

.. .. ..